بهار

آب زنیدراه را هین که نگارمیرسد 

مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد 

راه دهید یار را آن مه ده چهار را

کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد 

چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان

عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد 

رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد

غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد 

تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود

ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد 

باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند

سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد 

خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند

روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد 

چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما

زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد.

نظرات 4 + ارسال نظر
mohsen دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:27 ب.ظ http://parto.blogsky.com

سال نو شما مبارک‏!امیدوارم آسمون قلبتی آبی باشه‏!‏

محمد سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:00 ب.ظ http://harfhayedaregooshi.blogsky.com

سلام عذر میخوام شما قبلا به من سر زده بودین و برای پست کوچه آزادی کامنت گذاشتین؟

نخیرتاحالابه وبلاگ شماسرنزدم وکامنتی نذاشتم

محمد شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ق.ظ http://harfhayedaregooshi.blogsky.com

مرسی از اینکه پیگیری کردید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ق.ظ http://onee.blogsky.com

یعنی هنوز از تعطیلات نیومدین؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد