شروعی ازنو

این مدت چله نشین پایان رابطه ای بودم که شایداز همون روزاول آشنایی به عاقبت به خیری این رابطه شک داشتم همه میگفتن تومیتونی شایدهم میتونستم یه روزاونوتبدیل به مردایده آل وشوهری بی نظیرکنم امابه چه قیمتی؟!؟قیمت سوزوندن ونابودکردن جوانی وامیدهاوآرزوهام وکتمان تمام خواسته های زنانه ام! 

امروزصبح ازخواب بیدارشدم وخداروهزارمرتبه شکرکردم که زن آزادی هستم که سایه هیچ مردمستبدوخودخواه ولاابالی روی سرش سنگینی نمیکنه.درسته که این مدت غصه خوردم امابعدیه وقفه کوتاه بازم میتونم همون زن زیباوشادوقوی باشم که توجه واحترام همه روبه خودش جلب میکنه ،مطلبی روتوی اینترنت خوندم که باعث شدبه دوره غصه واشک وتنهایی بعدازرابطه خاتمه بدم وشروع کنم خودم رواینبارمحکمترازقبل بسازم وشخصیتم روبه عنوان یک زن شکل بدم.اون جمله این بود: 

نترسید چون اگه جدایی تلخ باشه شیرینیه یه انتخاب درست هنوز در پیشه..